کشکول

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم / فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

کشکول

بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم / فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ادبی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم


جدا نبوده ز رحمت گروه مشرک و کافر

ز سنت ازلی خدای هادی غافر

 

مگر دمی که بیاید گواه حق به میانه

هزار نکته بگوید زسمت رب یگانه

 

الا! که اوست رسولی ز سمت حضرت یکتا

بخواند او صحف پاک و پر جلای خدا را

 

لبش به نکته ی رحمت گشاید او و افاضه

در آن صحف کتبی قیمتی است راغی و تازه

 

الا! گروه کسان که کتاب آمدشان را

نبوده تفرقه تآمد ]یعنی تا آمد[ گواه؛ آیتشان را

 

مبوده اند به فرمان مگر اطاعت رحمن

به قصد پاک تقرب به راه یکّه ی ایمان

 

اقامه ی صلوات ] یعنی نمازها[ و اتای مال زکاتی

و دین قیمتی البته این بود پس و آتی ] یعنی همیشه[

 

نبد گروهک کافر ز اهل شرک و کتابی

مگر به آتش دوزخ که تا ابد به عقابی

 

یگانه در بدی اند این گروه بین خلایق

ولی اهالی ایمان نیک کرده ی شایق

 

رهیده اند و صد البته بهترین خلایق

به نزد ایزد و جنات دایمش شده لایق

 

از آن میان گذرد رودها و راضی و خوش دل

خدایشان و هم آنان به دل رضا شده منزل

 

در آن سعادت عظمی میان آدم و دیوان ]جمع دیو[

سهیم هموست که خشیت کند ز خالق ایمان


sayyed ali hossayni

  • سیدعلی